نوشته شده توسط : Aykan

با عرض سلام خدمت بازديد كنندگان عزيز:

از دوستان عزيزي كه مايل به تبادل لينك هستند تمنا داريم مارا با نام متن تمامي آهنگهاي قديمي و جديد ايراني و

خارجي لينك كنند و به ما از طريق نظرات اطلاع دهند تا ما هم شما را با هر اسمي كه ميخواهيد لينك كنيم.

با تشكر مديريت وبسايت هاي:

  WWW.SANSEVAN.LOXBLOG.COM                    &                       WWW.SANSEVAN2.LOXBLOG.COM

                    

        ماهواره زنده تمامي كشورها                               &                   متن آهنگهاي قديمي و جديد                    



:: بازدید از این مطلب : 3362
|
امتیاز مطلب : 403
|
تعداد امتیازدهندگان : 93
|
مجموع امتیاز : 93
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

چي به پاي تو بريزم لايق پاي تو باشه
چي بخونم که بتونه جاي حرفاي تو باشه

پيشکشم براي تو يه سبد محبته
از تو يي تبسمم برا من غنيمته

اگه کار من تمومه تو شروع ديگه هستي
تو براي غمگساري سنت منو شکستي

من که سفره دلم پيش تو بازه
اي که عشق تو هميشه چاره سازه
دوست دارم فدات کنم هر چي که دارم
اما قلبت از محبت بي نيازه

اگه کار من تمومه تو شروع ديگه هستي
تو براي غمگساري سنت منو شکستي

من پر از مضمون عشقم واژه هاي تازه تازه
بي بي عشقم براي اون که مي خواد دل ببازه

پيشکشم براي تو يه سبد محبته
از تو يک تبسم هم برا من غنيمته

گرمي قلبمو از دست تو دارم
اگه جونمو بخواي حرفي ندارم
من حروف عشقو از تو ياد گرفتم
از تو هستم هر چي دارم از تو دارم

اگه کار من تمومه تو شرع ديگه هستيش
تو براي غمگساري سنت منو شکستي

کوه » پيشکش

 



:: موضوعات مرتبط: کوه » پيشکش , ,
:: بازدید از این مطلب : 1170
|
امتیاز مطلب : 380
|
تعداد امتیازدهندگان : 89
|
مجموع امتیاز : 89
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

تو از شهر غريب بي نشوني اومدي
تو با اسب سفيد مهربوني اومدي
تو از دشتاي دور و جاده هاي پر غبار
براي هم صدايي ، هم زبوني اومدي


تو از راه مي رسي پر از گرد و غبار
تمومه انتظار ، مياد همرات بهار
چه خوبه ديدنت ، چه خوبه موندنت
چه خوبه پاك كنم غبارو از تنت


غريب آشنا ، دوستت دارم بيا
منو همرات ببر به شهر قصه ها
بگير دست منو تو اون دستا


چه خوبه سقفمون يكي باشه با هم
بمونم منتظر تا برگردي پيشم
تو زندونم با تو من آزادم


تو از شهر غريب بي نشوني اومدي
تو با اسب سفيد مهربوني اومدي
تو از دشتاي دور و جاده هاي پرغبار
براي هم صدايي ، هم زبوني اومدي


تو از راه ميرسي ، پر از گرد و غبار
تمومه انتظار ، مياد همرات بهار
چه خوبه ديدنت ، چه خوبه موندنت
چه خوبه پاك كنم غبارو از تنت


غريب آشنا ، دوستت دارم بيا
ميشينم مي شمرم روزا و لحظه ها
تا برگردي بياي بازم اينجا


چه خوبه سقفمون يكي باشه با هم
بمونم منتظر تا برگردي پيشم
تو زندونم با تو ، من آزادم

کوير » غريب آشنا

 



:: موضوعات مرتبط: کوه » غريب آشنا , ,
:: بازدید از این مطلب : 1042
|
امتیاز مطلب : 414
|
تعداد امتیازدهندگان : 96
|
مجموع امتیاز : 96
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

من کويرم اي خدا با حسرت يک قطره آب
يه عمره که دريا رو ميبينم تو سراب
بهار براي اسم يه اسمه کهنه تو کتاب
حرف با آسمون چرا ميمونه بي جواب
خدايا خدايا کويرم کويرم
بگو ابر بباره ميخوام جون بگيرم
اگه بارون بباره آروم آروم نم نم رو لب خشک تشنم گيسوي سبز جنگل تنمو مي پوشوند
پرنده رو درختها ميسازه آشيونه
خدايا خدايا کويرم کويرم
بگو ابر بباره ميخوام جون بگيرم
اگه بارون بباره آروم آروم نم نم رولب خشک تشنم
گيسوي سبز جنگل تنمو ميپوشونه
پرنده رو درختها ميسازه آشيونه
خدايا
خدايا
خدايا
خدايا
خدايا
خدايا
خدايا

کوير » کوير


 



:: موضوعات مرتبط: کوير » کوير , ,
:: بازدید از این مطلب : 1122
|
امتیاز مطلب : 415
|
تعداد امتیازدهندگان : 93
|
مجموع امتیاز : 93
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

عشق لالايي بارون تو شباست
نم نمه بارون پشت شيشه هاست
لحظه شبنم و برگ گل ياس
لحظه رهاييه پرنده هاست
تو خود عشقي که همزاد مني
تو سکوت منو فرياد مني

تو خود عشقي که شوق موندني
غم تلخو گنگ شعراي مني
وقتي دنيا درد بي حرفي داره
تويي که فرياد درداي مني
تو خود عشقي که همزاد مني
تو سکوت منو فرياد مني

دستاي تو خورشيدو نشون ميدن
چشماي بستمو بيدار مي کنن
صداي بال پرنده رو لبات
تو گوشام دوباره تکرار مي کنن
زندگي وقتي که بي زاري شده
روزو شبهاش همه تکراري باشه
شايد عشق براي بعضي عاشقا
لحظه بزرگ بيداري باشه

عشق لالايي بارون تو شباست
نم نمه بارون پشت شيشه هاست
لحظه عزيز با تو بودنه
اخرين پناه موندن منه
تو خود عشقي که همزاد مني
تو سکوت منو فرياد مني

کوه » همزاد

;



:: موضوعات مرتبط: کوه » همزاد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1889
|
امتیاز مطلب : 431
|
تعداد امتیازدهندگان : 99
|
مجموع امتیاز : 99
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

ميون يه دشت لخت
زير خورشيد کوير
مونده يک مرداب پير
توي دست خاک اسير
منم اون مرداب پير
از همه دنيا جدا
داغ خورشيد به تنم
زنجير زمين به پام

من همونم که يه روز
مي خواستم دريا بشم
مي خواستم بزرگترين
درياي دنيا بشم
آرزو داشتم برم
تا به دريا برسم
شبو آتيش بزنم
تا به فردا برسم

اولش چشمه بودم
زير آسمون پير
اما از بخت سياه
راهم افتاد به کوير
چشم من
چشم من به اونجا بود
پشت اون کوه بلند
اما دست سرنوشت
سر رام يه چاله کند

توي چاله افتادم
خاک منو زندوني کرد
آسمونم نباريد
اونم سر گروني کرد
حالا يه مرداب شدم
يه اسير نيمه جون
يه طرف ميرم به خاک
يه طرف به آسمون

خورشيد از اون بالاها
زمينم از اين پايين
هي بخارم مي کنن
زندگيم شده همين
با چشام مردنمو
دارم اينجا ميبينم
سر نوشتم همينه
من اسير زمينم
هيچي باقي نيست ازم
قطره هاي آخره
خاك تشنه همينم
داره همراش ميبره
خشک ميشم تموم ميشم
فردا که خورشيد مياد
شن جامو پر ميکنه
که مياره دست باد

کوه » مرداب

 



:: موضوعات مرتبط: کوه » مرداب , ,
:: بازدید از این مطلب : 1903
|
امتیاز مطلب : 392
|
تعداد امتیازدهندگان : 91
|
مجموع امتیاز : 91
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

ناز تو به نازم اي مايه ي ديده دل نوازي
باز اگر بياي نازت ميکشم که نازي
چون که چشم تو آتش دارد
مستي چون مي بي قش دارد
جام چشم تو آتش دارد
مستي چون مي بي قش دارد

اي در شب مويت خنديده سپيده
جز تو نخواهد اين دل رميده
گر چه تو نماندي در ديده چو روياعشقت به خيالم نقش تو کشيده

ناز تو به نازم اي مايه ي ديده دل نوازي
باز اگر بياي نازت ميکشم که نازي
جام چشم تو آتش دارد
مستي چون مي بي قش دارد

جام چشم تو آتش دارد
مستي چون مي بي قش دارد

خورشيد اميدي با آن همه خوبي اما به گمانم خور شيد غروبي
نيلوفر صبحم خورشيد صفا کو تا که ببندد بر من گل جادو


ناز تو به نازم اي مايه ي ديده دل نوازي
باز اگر بياي نازت ميکشم که نازي
جام چشم تو آتش دارد
مستي چون مي بي قش دارد

جام چشم تو آتش دارد
مستي چون مي بي قش دارد

کوير » نازتو بنازم

 



:: موضوعات مرتبط: کوير » نازتو بنازم , ,
:: بازدید از این مطلب : 1838
|
امتیاز مطلب : 393
|
تعداد امتیازدهندگان : 87
|
مجموع امتیاز : 87
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan
به خاطر آور كه آن شب به برم
گفتي كه بي تو ز دنيا بگذرم


كنون جدايي نشسته بين ما
پيوند ياري شكسته بين ما


گريه مي كنم با خيال تو به نيمه شب ها
رفته اي و من بي تو مانده ام غمگين و تنها


بي تو خسته ام دل شكسته ام اسير دردم
از كنار من مي روي ولي بگو چه كردم


رفته اي و من آرزوي كس به سر ندارم
آه قصهء وفا با دلم مگو باور ندارم

کوير » قصّه وفا

 



:: موضوعات مرتبط: کوير » دل شکسته , ,
:: بازدید از این مطلب : 1070
|
امتیاز مطلب : 392
|
تعداد امتیازدهندگان : 91
|
مجموع امتیاز : 91
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan
به خاطر آور كه آن شب به برم
گفتي كه بي تو ز دنيا بگذرم


كنون جدايي نشسته بين ما
پيوند ياري شكسته بين ما


گريه مي كنم با خيال تو به نيمه شب ها
رفته اي و من بي تو مانده ام غمگين و تنها


بي تو خسته ام دل شكسته ام اسير دردم
از كنار من مي روي ولي بگو چه كردم


رفته اي و من آرزوي كس به سر ندارم
آه قصهء وفا با دلم مگو باور ندارم

کوير » قصّه وفا

 



:: موضوعات مرتبط: کوير » قصّه وفا , ,
:: بازدید از این مطلب : 586
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

نگاهم مي کني اما به سردي
نه تنها من تو هم دنياي دردي
مخواه از من گناهت را ببخشم
تو مي داني که با اين دل چه کردي

برو نامهربان بيگانه با من
تو هر لحظه به رنگي در ميايي
رها کن اين دل ديوانه ام را
برو سيرم از اين دير آشنايي

وفا کردم خطا کردم نماندي در کنارم
مکن افسون دلم پر خون تو را باور ندارم
آه تو را باور ندارم

ميايي در کنارم مي نشيني
ز عشقت قصه مي گويي برايم
دلت با او نگاهت در نگاهم
به تو گويم رهايم کن رهايم

به سر آهنگ رفتن داري آنگه
به روي قلب من پا مي گذاري
تو مي گفتي که مي ماني دريغا
مرا تنهاي تنها مي گذاري

وفا کردم خطا کردم نماندي در کنارم
مکن افسون دلم پر خون تو را باور ندارم
آه تو را باور ندارم

کوير » نا مهربون

 



:: موضوعات مرتبط: کوير » نا مهربون , ,
:: بازدید از این مطلب : 1662
|
امتیاز مطلب : 340
|
تعداد امتیازدهندگان : 77
|
مجموع امتیاز : 77
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan

آسمان اي پير افسرده
بهر چه با من نمي سازي
کلبه تاريک قلبم را
لحظه اي روشن نمي سازي
در اين شهر پر شور و دروازه ها
چرا هر دري را زدم بسته بود
چرا مرغک بخت من اي خدا
پرستوي افسرده و خسته بود

چرا نمي سازد زمانه
با دل بي قرار من
خدايا کي سرآيد آخر
زمان انتظار من
شايد خواست خدا بوده
که من غمگين بمانم
براي اين قلب خسته
آواز بخوانم

 

کوير » بي قرار 



:: موضوعات مرتبط: کوير » بي قرار , ,
:: بازدید از این مطلب : 695
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan

كاشكي تاريكي مي رفت فردا مي شد
صبح مي شد چشمون تو پيدا مي شد
لب هاي ناز تو با قصهء عشق
مثل گلهاي بهاري وا مي شد


تا دلم شكوه رو آغاز مي كنه
ديگه اشكم واسه من ناز مي كنه


يادته قول دادي پيشم مي موني
قصه ي عشق زير گوشم مي خوني
نمي دونست دل واموندهء من
كه تو رسم بي وفايي مي دوني


تا دلم شكوه رو آغاز مي كنه
ديگه اشكم واسه من ناز مي كنه


هنوز از عشق تو لبريزه تنم
عاشق چشمون ناز تو منم
نمي دونم چرا من هم مثل تو
نمي تونم زير قولم بزنم


تا دلم شكوه رو آغاز مي كنه
ديگه اشكم واسه من ناز مي كنه

 

کوير » ديگه اشکام واسه من 



:: موضوعات مرتبط: کوير » ديگه اشکام واسه من , ,
:: بازدید از این مطلب : 571
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

من ز بخت سياه اشکي چکيده به راهم
سوزم از آتش آهم نفرين بر اين زندگي
در کوير حياتم با بار سنگين اين غم
آواره اي بي پنام نفرين بر اين زندگي

زندگي اي زندگي اي همه افسردگي
تويي کابوس غم آمده به خوابم

من ز بخت سياه اشکي چکيده به راهم
سوزم از آتش آهم نفرين بر اين زندگي
دل سزاي محبت بيند دورويي و محنت
يا رب چه بوده گناهم نفرين بر اين زندگي

اي خدا اي آسمان اي تمام کهکشان
سيرم از زندگي از اين بيهودگي

کوير » نفرين به زندگي

 



:: موضوعات مرتبط: کوير » نفرين به زندگي , ,
:: بازدید از این مطلب : 674
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

دلم تنگه براي گريه كردن
كجاست مادر كجاست گهواره من

همون گهواره اي كه خاطرم نيست
همون امنيت حقيقي و راست
همونجايي كه شاهزاده قصه
هميشه دختر فقيرو مي‏خواست

همون شهري كه قد خود من بود
از اين دنيا ولي خيلي بزرگتر
نه ترس سايه بود نه وحشت باد
نه من گم مي‏شدم نه يك كبوتر

دلم تنگه براي گريه كردن
كجاست مادر كجاست گهواره من

نگو بزرگ شدم نگو كه تلخه
نگو گريه ديگه به من نمياد
بيا منو ببر نوازشم كن
دلم آغوش بي‏دغدغه مي‏خواد

تو اين بستر پاييزي مسموم
كه هر چي نفس سبزه بريده
نمي‏دونه كسي چه سخته موندن
مثه برگ روي شاخه تكيده

دلم تنگه براي گريه كردن
كجاست مادر كجاست گهواره من

ببين شكوفه دلبستگي‏هام
چقدر آسون تو ذهن باد مي‏ميره
كجاست اون دست نوراني و مؤجز
بگو بياد و دستمو بگيره

كجاست مريم ناجي مريم پاك
چرا به ياد اين شكسته تن نيست
تو رگبار هراس و بي‏پناهي
چرا دامن سبزش چتر من نيست

دلم تنگه براي گريه كردن
كجاست مادر كجاست گهواره من

کوير » دلم تنگه

 



:: موضوعات مرتبط: کوير » دلم تنگه , ,
:: بازدید از این مطلب : 618
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan
تو يه دل من رو برده اي به ناز و افسونگري
چرا بي قراري مي يني به خاطر ديگري

عزيز دلم خودت بگو آخه چي رو باور بينم
تو مال مني يا مال او آخه چي رو باور بينم

آه عهدي يه بستي به فسونگري شيستي
دل من به خون نشاندي به اميد او نشستي

آه با من وعده يردي يه به ديدنم بيايي
تو نيامدي شنيدم يه تو بي وفا يجايي

عزيز دلم خودت بگو آخه چي رو باور بينم
تو مال مني يا مال او آخه چي رو باور بينم

کوير » چي رو باور کنم


 



:: موضوعات مرتبط: کوير » چي رو باور کنم , ,
:: بازدید از این مطلب : 646
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

تو که داري آهنگ سفر
مرو مرو ، گل من
بنگر بر اين ديده ي تر
مرو مرو ...


ز کنارم آهسته گذر
خونه ، خونه ، دل من
چه کنم بي تو شام و سحر
مرو مرو ...


پس از اين ، با دل تنگم بي تو چه کنم
ز غم و دردت چه گويم ، با که گويم
ز خدا خواهم همه شب ، در آتش تب
که دوباره برگردي تو ، به سويم


مي روي ، به سفر
سفرت ، بي خطر
يک دنيا دردم من ، قلبم خونه
جاي تو در اين دل ، غم مي مونه
از کنارم مرو ، تو را خدا
که مي کشد آخر اين غم مرا


چون گريم ز غمش ، من خدايا
مي خواهم نبيند ، گريه ام را

کوير » سفر به خير

 



:: موضوعات مرتبط: کوير » سفر به خير , ,
:: بازدید از این مطلب : 756
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

ميون يه دشت لخت زير خورشيد كوير
مونده يك مرداب پير توي دست خاك اسير
منم اون مرداب پير از همه دنيا جدام
داغ خورشيد به تنم زنجير زمين به پام


من همونم كه يه روز مي خواستم دريا بشم
مي خواستم بزرگترين درياي دنيا بشم
آرزو داشتم برم تا به دريا برسم
شبو آتيش بزنم تا به فردا برسم


اولش چشمه بودم زير آسمون پير
اما از بخت سيام راهم افتاد به كوير
چشم من به اونجا بود پشت اون كوه بلند
اما دست سرنوشت سر رام يه چاله كند


توي چاله افتادم خاك منو زندوني كرد
آسمونم نباريد اونم سرگروني كرد
حالا يه مرداب شدم يه اسير نيمه جون
يه طرف ميرم تو خاك يه طرف به آسمون


خورشيد از اون بالاها زمينم از اين پايين
هي بخارم مي كنن زندگيم شده همين
با چشام مردنمو دارم اينجا مي بينم
سرنوشتم همينه من اسير زمينم


هيچي باقي نيست ازم لحظه هاي آخره
خاك تشنه همينم داره همراش مي بره
خشك ميشم تموم ميشم فردا كه خورشيد مياد
شن جامو پر مي كنه كه مياره دست باد

کوير » مرداب

 



:: موضوعات مرتبط: کوير » مرداب , ,
:: بازدید از این مطلب : 651
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

اگه بموني ، اگه بموني
خورشيدو از اون بالا
مي يارم برات
خوب ميدوني
اگه بموني ، اگه بموني


مي بندم يه دستبند بلور
از اشك گرم و پر نور
دور دستاي پر از غرور


مي گيرم عكس ماهو از آب
از لبام ، تنگ شراب
هديه مي يارم برات تو خواب


پر مي شه صحرا از شقايق ها
مي ره از چشمونم ابر سياه
اگه بموني، اگه بموني


اگه بموني ، اگه بموني
شب مياد ، نور اسيره
پونه مي ميره ، دل مي گيره
اگه نموني ، اگه نموني


مي ميره ستارم تو هوا
روز مي شه سرد و سياه
گريه مي كنن باز پريا


چشمامو مي دم به ماهي يا
دستامو مي دم به دريا
مي رم از چشم تنگ دنيا


ماهي عشقم مي شينه به خاك
از روي دنيا نامم مي شه پاك
اگه نموني ، اگه نموني


کوير » اگه بموني

 



:: موضوعات مرتبط: کوير » اگه بموني , ,
:: بازدید از این مطلب : 597
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan

کاشکي تاريکي ميرفت فردا مي شد.
صبح مي شد چشمون تو پيدامي شد.
لباي ناز تو با قصه عشق
مثل گلهاي بهاري وا مي شد
تا دلم شکوه رو آغاز مي کني
ديگه اشکم واسه من ناز مي کنه

يادته قول دادي پيشم مي موني
قصه عشق زير گوشم مي خوني
نمي دونست دل وامونده ي من
که تو رسم بي وفايي مي دوني
تا دلم شکوه رو آغاز مي کنه
ديگه اشکم واسه من ناز مي کنه

هنوز از عشق تو لبريزه تنم
عاشق چشمون ناز تو منم
نمي دونم چرا من هم مثل تو
نمي تونم زير قولم بزنم
تا دلم شکوه رو آغاز مي کنه
ديگه اشکم واسه من ناز مي کنه
تا دلم شکوه رو آغاز مي کنه
ديگه اشکم واسه من ناز مي کنه



گوگوش  » عاشقانه ها » اشک


 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » عاشقانه ها » اشک , ,
:: بازدید از این مطلب : 621
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

[گوگوش]
تاکسي
تاکسي
نيگر دار

[ترمز]

[گوگوش]
آي تاکسيه خالي تو رو به خدا
ده بيا بيا
شدم بي پا
دارم ميفتم وسط خيابون

[منوچهر نوذري]
اي خانوم طلا بفرما بالا
عشوه نيا
که ديگه مي خوام
دوباره بشم شوفر بيابون


[گوگوش]
آقا خيلي مچکرم که ترمز کردين
باور کنيد پام داشت له مي شد


[منوچهر نوذري]
خانوم جون آخه ما چه تقصيري داريم
مسافر زياده تاکسي کم
راديو هم هي بي خودي ما رو دست ميندازه
ملاحظه کردين تا مسافر پياده شد فوراً ما شما رو سوار کرديم


[گوگوش]
خدا رحمت کنه ننه و باباتو
خدا نيگر داره قوم و خويشاتو

صبح تا حالا بودم خمار تاکسي
الهي شکر شدم سوار تاکسي



[منوچهر نوذري]
خانوم جون چيکار مي شه کرد
اگه اضافه سوار کنم جريمه مي شم
وگرنه من که از پول بدم نمياد
پول چيزه خوبيه ديگه

اگه سوار کنم بنده اضافه
مي گيرن مامورا برام قيافه

از اون وقتي که اين قانون به پا شد
همه تاکسي قراضه ها طلا شده

همه ستاره شدن تو آسمون ها
همه مي ميرن براش پيرا و جوون ها



[گوگوش]
والّا تخم تاکسي رو تو اين شهر ملخ خورده
مي دوني تاکسي تو اين شهر چه جوري شده؟

[منوچهر نوذري]
چه جوري شده خانوم؟

[گوگوش]
همه ستاره شدن تو آسمون ها

[منوچهر نوذري]
نکنه آپولو شدن

[گوگوش]
همه مي ميرن براش پيرا و جوون ها

[منوچهر نوذري]
راست مي گي؟

[گوگوش]
آي تاکسي مامانــــــــــــــــــــي


[منوچهر نوذري]
جانم؟جانم؟
چي ميگي؟
من اينجام







[گوگوش]
آي تاکسيه خالي تو رو به خدا
ده بيا بيا
شدم بي پا
دارم ميفتم وسط خيابون

[منوچهر نوذري]
اي خانوم طلا بفرما بالا
عشوه نيا
که ديگه مي خوام
دوباره بشم شوفر بيابون


[گوگوش]
خدا رحمت کنه ننه و باباتو
خدا نيگر داره قوم و خويشاتو

صبح تا حالا بودم خمار تاکسي
خدا رو شکر شدم سوار تاکسي


[منوچهر نوذري]
خانوم جون چيکار مي شه کرد
اگه اضافه سوار کنم جريمه مي شم
وگرنه من که از پول بدم نمياد
پول چيزه خوبيه ديگه

اگه سوار کنم بنده اضافه
مي گيرن مامورا برام قيافه

از اون وقتي که اين قانون به پا شد
مي دوني چطور شد؟
همه تاکسي قراضه ها طلا شده

[گوگوش + منوچهر نوذري]
همه ستاره شدن تو آسمون ها
که مي ميرن براش پيرا و جوون ها

[گوگوش]
آي تاکسي مامانــــــــــــــــــــي

[منوچهر نوذري]
بله؟بله؟
من اينجام خانوم


گوگوش  » تاکسي (صبح جمعه با شما)

 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » تاکسي (صبح جمعه با شما) , ,
:: بازدید از این مطلب : 687
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


منم اين خسته دلِ درمانده
به تو بيگانه پناه آورده
منم آن از همه دنيا رانده
در رهم هستي خود گم كرده

از ته كوچه مرا ميبيني
مي شناسي اما در مي بندي
شايد اي با غم من بيگانه
بر من از پنجره‏اي مي خندي

با تو حرفي دارم
خسته‏ام، بيمارم
جز تو اي دور از من
از همه بيزارم
جز تو اي دور از من
از همه بيزارم

گريه كن، گريه نه بر من خنده
ياد من باش و دل غمگينم
پاكيم ديدي و رنجم دادي
من به چشم خودم اين ميبينم
خوبه ديروزي من در بگشا
كه بگويم ز تو هم دل كندم
خسته از اين همه دلتنگيها
بر تو و عشق و وفا مي خندم

با تو حرفي دارم
خسته‏ام، بيمارم
زير لب مي گويم
از تو هم بيزارم
زير لب مي گويم
از تو هم بيزارم


 

گوگوش  » عاشقانه ها » بيزار 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » عاشقانه ها » بيزار , ,
:: بازدید از این مطلب : 563
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

من زن ِ ايراني
اهل ِ خود ويراني

آينه ي دق کرده
بس که هق هق کرده

مثل يک کوه ِ يخ
مي چکم در مطبخ

از سپاه ِ تسليم
روز و شب بي تقويم

آي مَردُم مُردَم
باز هم سر خوردم

مُردَم از مَرد ِ بد ِ نامَردم
من به خود نه که به زن بد کردم

من پر از تنهايي
وحشت از زيبايي

در نمد پيچيده
بي هوا پوسيده

بره ي قرباني
ابرک باراني

آي مَردُم مُردَم
باز هم سر خوردم

مُردَم از مَرد ِ بد ِ نامَردم
من به خود نه که به زن بد کردم

بر تن ِ ياس ِ سفيد ِ سفره، جاي ِ قلاب ِ کمر مي سوزد
لب ِ فرياد ِ مرا مي دوزد ، سيرسيرم سير از مشت و لگد
برده داران ِ حقير ِ مرگ بو، بر سر ِ بازار عاشق مي کُشند
خواب ِ مخمل را بر هم مي زنند، اين کنيزکان خواهر منند

آي مَردُم مُردَم
باز هم سر خوردم

مُردَم از مَرد ِ بد ِ نامَردم
من به خود نه که به زن بد کردم



گوگوش  » مانيفست » آي مردم مُردم

 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » مانيفست » آي مردم مُردم , گوگوش » مانيفست » آي مردم مُردم , ,
:: بازدید از این مطلب : 610
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

چه کار به کار ِ شب داري؟ بذار تا خواب اش ببره
ماه اگه بيدار ِ ولي پلک ِ ستاره مي پره


چه کار به سايه ها داري؟ که لحظه ها رو کش مي دن
مراقبان ِ بي خطر، احساس ِ آرامش مي دن

اگر کمي فرصت باشه آفتاب هنوز زياد مي آد
اگر کمي ، فقط کمي دل ات بخواد،دل ات بخواد

چه کار به پيشترک داري؟ ديروز ِ لب گزيده ها
تجربه کن ، نترس از اين نرفته ها، نديده ها

چشم ِ تو از فکراي ِ بد ابر ِ زمستوني شده
شهر ِ فرنگ ِ بچه گي يه گوشه زندوني شده

اگر کمي فرصت باشه آفتاب هنوز زياد مي آد
اگر کمي ، فقط کمي دل ات بخواد،دل ات بخواد

چه کار به قصه ها داري؟ خالي شو از پس پري روز
در لحظه اي که هست و نيست، بر پر ِ پروانه بسوز

فقط کمي، بيشتر کمي زنده تر از خاطره شو
در غيبت ِ منظره ها، حافظه ي پنجره شو

فقط کمي، کمي فقط هواي ِ تابستوني شو
تا موج ِ کف زياد بياد از تشنه گي ِ من و تو

تا مي توني آفتابي شو، پُر رنگ و زنده، داغ ِ داغ
سبز و سفيد و سرخ ِ سرخ، از چل ستون تا شاه چراغ


اگر کمي فرصت باشه آفتاب هنوز زياد مي آد
اگر کمي ، فقط کمي دلت بخواد،دلت بخواد



گوگوش  » مانيفست » آفتابي


 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » مانيفست » آفتابي , ,
:: بازدید از این مطلب : 597
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


کاشکي تاريکي ميرفت فردا مي شد.
صبح مي شد چشمون تو پيدامي شد.
لباي ناز تو با قصه عشق
مثل گلهاي بهاري وا مي شد
تا دلم شکوه رو آغاز مي کني
ديگه اشکم واسه من ناز مي کنه

يادته قول دادي پيشم مي موني
قصه عشق زير گوشم مي خوني
نمي دونست دل وامونده ي من
که تو رسم بي وفايي مي دوني
تا دلم شکوه رو آغاز مي کنه
ديگه اشکم واسه من ناز مي کنه

هنوز از عشق تو لبريزه تنم
عاشق چشمون ناز تو منم
نمي دونم چرا من هم مثل تو
نمي تونم زير قولم بزنم
تا دلم شکوه رو آغاز مي کنه
ديگه اشکم واسه من ناز مي کنه
تا دلم شکوه رو آغاز مي کنه
ديگه اشکم واسه من ناز مي کنه




 

گوگوش  » عاشقانه ها » عشق دريا 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » عاشقانه ها » عشق دريا , ,
:: بازدید از این مطلب : 630
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan

در تو خلاصه ميشوم ، با تو زلال مي شوم
از پر پيراهن تو ، پر پر و بال مي شوم
در شب يلدايي تو ، صاحب روز مي شوم
صاحب تحويل شب اول سال مي شوم
در قفس ابري شب ، ماه اسير بوده ام
با تو رهاتر از همه ، ماه هلال مي شوم
با تو زلال مي شوم ، پر پر و بال مي شوم
شعر محال مي شوم ، بر اين روال مي شوم
تا ملکوت جذبه ات ، شبانه راه مي روم
چون که نظر کرده ي نور لايزال مي شوم
براي از تو " من " شدن ، مرا مجال بس نبود
پس از تو در هواي تو ، خود مجال مي شوم
خاصيت سروده ها ، تمام خواستن نبود
براي از تو دم زدن ، شعر محال مي شوم
جز غزل شيشه اي ام ، شعر مرا سنگ بدان
چون پس از اين شاعر تو ، بر اين روال مي شوم


 

گوگوش  » مانيفست » غزل شيشه اي 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » مانيفست » غزل شيشه اي , ,
:: بازدید از این مطلب : 595
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


نه، تو تنها نيستي ، ماهي و زورق و پارو پس چيه؟
نه، تو تنها نيستي ، اين همه ستاره پس مال کيه؟

نه،تو تنها نيستي ، خلوت ِ دل کده ي ِ نقاشيه
نه ، تو تنها نيستي ، فکر ِ آزادي خود زندگيه

نگو ما دو تا کميم
من و تو اين همه ايم

اي عزيز گل ريز
عشق يعني همه چيز

نه، تو تنها نيستي، نا تمام ِ من تمام ِ تو ميشه
نه، تو تنها نيستي، دست ِ من سفره ي شام ِ تو ميشه

حتا تبت قد ِ بام ِ تو ميشه
ماه نقره اي به نام ِ تو ميشه

نه، تو تنها نيستي
نه، تو تنها نيستي

نگو ما دو تا کميم
من و تو اين همه ايم

اي عزيز گل ريز
عشق يعني همه چيز

درد بي دردي و دردي دل پيچ
درد بي عشقي ما يعني هيچ

مثل يک آينه ي بي جيوه
خاک بي عشق جهان بي ميوه

نه، تو تنها نيستي
نه، تو تنها نيستي

نگو ما دو تا کميم
من و تو اين همه ايم

اي عزيز گل ريز
عشق يعني همه چيز





 

گوگوش  » مانيفست » عشق يعني همه چيز 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » مانيفست » عشق يعني همه چيز , ,
:: بازدید از این مطلب : 628
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

همين حسي كه دارم حتي وقتي از تو دورم تلخ و بيمارم
چقد خوبه چقد خوبه

همين بس كه ميدونم خوب ِ خوبي خواب ِ خوابي من كه بيدارم
چقد خوبه چقد خوبه

همين بغضي كه دارم همين ساز شكسته ، دليل از تو مردن از تو رفتن تا تو برگشتن چقد خوبه
چقد خوبه

همين اشكي كه غلطيد همين دستي كه لرزيد
همين دردي كه پيچيد از غم تو در صداي من چقد خوبه
چقد خوبه


چقد خوبه که هستي اگه حتي بد ِ بد
اگر حتي غريبه مثل سايه
پا به پاي ِ من چقدرخوبه چقد خوبه

چه بي نور ِ ستاره همين که تو بخندي
چه بي رنگ ِ اقاقي پيش ِ لبهات وقت ِ شکفتن
چقد خوبه
چقد خوبه
چقد خوبه


همين حرفي که کم شد
از لب ِ من تا ترانه
از تو پر باشه

چقد خوبه
چقد خوبه



همين وزني که گم تا دوباره عاشقانه
از تو پرباشه

چقد خوبه
چقد خوب



گوگوش  » مانيفست » خوبه خوب

 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » مانيفست » خوبه خوب , ,
:: بازدید از این مطلب : 605
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


از اين سفره ي سرد و خالي
از اين سر پناه خيالي
نجاتم بده ، نجاتم بده
از اين خواب عاشق کش بد
از اين فکر بايد نبايد
نجاتم بده ، نجاتم بده
از اين صحنه ي پر هياهو
تو از ترس چاقو در آهو
نجاتم بده ، نجاتم بده
از اين لحظه هاي کشنده
از اين ضجه هاي زننده
نجاتم بده نجاتم بده
نجاتم بده نجاتم بده
نبايد بذاري ستاره بميره
نبايد دل شادي ما بگيره
نبايد که اين ترس دوري بريزه
همين وحشت از تو مردن عزيزه
همين نم نم غم ، کنار تو خوبه
چه خالي ، چه پر ، مثل شعر نو خوبه
جهان با تو سرريز و لبريز رنگه
کنار تو آوارگي هم قشنگه


 

گوگوش  » مانيفست » نجاتم بده 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » مانيفست » نجاتم بده , ,
:: بازدید از این مطلب : 611
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

طن چيه؟ وطن کيه؟
لالايي ِ بچه گيه

وطن تويي، وطن منم
منم که پر پر مي زنم

زبان ِ مادري مونه
ما رو به هم مي رسونه

جاي ِ همه تجربه ها
عطر ِ غريبي در هوا

اصالت ِ خاطره ها
فرصت ِ آزادي ِ ما

پنجره اي رو به سکوت
تنهايي ِ کوير ِ لوت

دل ضربه هاي ِ ارک ِ بم
تجارت ِ تن با بلم

پنجره اي به پنج دري
با مردم ِ خاکستري

رو به حياط ِ بچه گي
سر خورده گي، دل مرده گي

رو به شمال، رو به جنوب
اين آب ِ دشمن کوب ِ خوب

خليج فارس يعني وطن
يعني شناس نامه ي من

بحر خزر يعني وطن
يعني شناس نامه ي من

کشف ِ عزيز ِ کلمه
دشمن ِ زنجير و قمه

آقا اجازه هست؟ بگيم
که خسته ايم از سين جيم

اجازه هست؟ تازه بشيم
بگيم که ما عاشق شديم

عاشق ِ درياي ِ خزر
با چشم ِ تر ، با چشم ِ تر

عاشق ِ کرد و ترکمن
لحظه به لحظه ي وطن

با هر چه جشن و فاجعه
مسجد، کنيسا ،صومعه

شيراز ِ مون و سو و شون
چار باغ و عکس ِ چهل ستون

لر و بلوچ و آذري
خواهري و برادري

وطن کرد ِايرانيه
تعريف جان فشانيه

وطن يعني خود باوري
برابري، برابري


خليج فارس يعني وطن
يعني شناس نامه ي من

بحر خزر يعني وطن
يعني شناسنامه ي من




گوگوش  » مانيفست » شناسنامه من (با مهرداد)

 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » مانيفست » شناسنامه من (با مهرداد) , ,
:: بازدید از این مطلب : 553
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


بـايـد از سنـگر بي سنـگ تــو بر مي گشتم
از مــدار عـشق کمـرنـگ تــو بر مي گشتم

بـايـد آن شــب کــه فــرو تـنـــانـه در ميدانت
من من کشته شد از جنگ تو بر مي گشتم

کـاش بـر مي گشتم کــاش بـر مي گشتم
کـاش بـر مي گشتم

بـايـد از جـنـگ تـو و هـر چه کـه از من مانده
ترک اسب دست و پا لنگ تـو بر مي گشتم

عـشــق تـو لـحـن بـد مـصـيـبـت بـار اسـت
بـايـد از لـحـن بـد آهـنـگ تـو بـر مي گشتم

کـاش بـر مي گشتم کــاش بـر مي گشتم
کـاش بـر مي گشتم

شـعـر سـر سـپردن از هـجوم دلـتـنگي بود
بـايد از شـعـرک دلـتـنـگ تـو بـر مي گشتم

بـايـد آن شــب کــه فــرو تـنـــانـه در ميدانت
من من کشته شد از جنگ تو بر مي گشتم

کـاش بـر مي گشتم کــاش بـر مي گشتم
کـاش بـر مي گشتم

بـايـد از جـنـگ تـو و هـر چه کـه از من مانده
ترک اسب دست و پا لنگ تـو بر مي گشتم

عـشــق تـو لـحـن بـد مـصـيـبـت بـار اسـت
بـايـد از لـحـن بـد آهـنـگ تـو بـر مي گشتم

کـاش بـر مي گشتم کــاش بـر مي گشتم
کـاش بـر مي گشتم


 

گوگوش  » مانيفست » سنگر بي پناه 



:: موضوعات مرتبط: گوگوش » مانيفست » سنگر بي پناه , ,
:: بازدید از این مطلب : 605
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

اگه حتي عطر دستاي تو از يادم بره
يا اگه خورشيد چشماي تو از يادم بره
دل من تورو ميخواد ( 4 مرتبه )
هر جاي دنيا كه باشي
دل من تو رو ميخواد
اونور ابرا كه باشي
دل من تو رو ميخواد
تو برام كعبه عشقي
توبرام قبله حاجت
از تو گفتن با تو موندن
واسه من شده عادت
دل من تو رو ميخواد ( 4 مرتبه )
اگه حتي عطر دستاي تو از يادم بره
يا اگه خورشيد چشماي تو از يادم بره
دل من تورو ميخواد ( 4 مرتبه )
هر جاي دنيا كه باشي
دل من تو رو ميخواد
اونور ابرا كه باشي
دل من تو رو ميخواد
تو برام كعبه عشقي
توبرام قبله حاجت
از تو گفتن با تو موندن
واسه من شده عادت
دل من تو رو ميخواد ( 4 مرتبه )

آدم و حوا » دل من تو رو مي خواد


 



:: موضوعات مرتبط: دل من تو رو مي خواد , ,
:: بازدید از این مطلب : 632
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

آدم فروش
دست تو رو شده برام
قصه ها تو بلد شدم
من آدم خوبي بودم
بخاطر تو بد شدم
آدم فروش
عاشق سر براهتو کشيدي دنبال خودت
هرچي که بوده بين ما
بردار برو مال خودت
نشون زدي برگ منو
بدون که دست آخره
اگه برنده هم بشي
به باخت من سر به سره

وقتي ديدي که سوختي
رفتي و مارو فروختي
وقتي ديدي که سوختي
رفتي و مارو فروختي
رفتـــــــــــــــــــي

آدم فروش (12 بار)



آدم فـــــــــــروش
دست تو رو شده برام
قصه هاتو بلد شدم
من آدم خوبي بودم
بخاطر تو بد شدم
آدم فروش
عاشق سر براهتو کشيدي دنبال خودت
هرچي که بوده بين ما
بردار برو مال خودت
وقتي ديدي که سوختي
رفتي و مارو فروختي
وقتي ديدي که سوختي
رفتي و مارو فروختي رفتي
رفتـــــــــــــــــــي

 آدم فروش »  آدم فروش


 



:: موضوعات مرتبط: آدم فروش , ,
:: بازدید از این مطلب : 559
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan
منو تهديد ميکني
که يه روز از پيشم ميري
تا من ميام حرف بزنم
اخماتو تو هم ميکني
منو تهديد ميکني
تو منو دوستم نداشتي
حتي قد نوک انگشت
تو منو دوستم نداشتي
حتي قد نوک انگشت

اگه من يه روز نباشم
کي از عشقت ميميره
يه روزي ميرم
اون روزه که گريه ت ميگيره
گريه ت ميگيره
تو منو دوستم نداشتي
حتي قد نوک انگشت
تو منو دوستم نداشتي
حتي قد نوک انگشت

برو با خيال راحت
اينجا قلبي نشکسته
ديگه برنگرد که اينجا
کسي منتظر نشسته
منتظر نشسته
تو منو دوستم نداشتي
حتي قد نوک انگشت
تو منو دوستم نداشتي
حتي قد نوک انگشت

 آدم فروش » تهديد


 



:: موضوعات مرتبط: تهديد , ,
:: بازدید از این مطلب : 613
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

وقتي ديدم تو چشمات
يه دنيا غم نشسته
بغض سياه حسرت
راه گلوتو بسته
براي آخرين بار
دست منو گرفتي
وقتي هنوز نرفته
بهونه ميگرفتي تو

وقتي که گفتي نرو
گريه امونم نداد
وقتي ميخواستم بگم
ميخوام بمونم باهات
به جاده دل سپردم
غمها رو بي تو بردم
منو نبر از يادت
مني که بي تو مردم

وقتي ديدم تو چشمات
يه دنيا غم نشسته
بغض سياه حسرت
راه گلوتو بسته
براي آخرين بار
دست منو گرفتي
وقتي هنوز نرفته
بهونه ميگرفتي تو

 آدم فروش » وقتي گفتي نرو


 



:: موضوعات مرتبط: وقتي گفتي نرو , ,
:: بازدید از این مطلب : 591
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

اشک من پيرهنتو تر کرده
همه جا عطر تو پيچيده ولي
دل ديگه غربتو باور کرده
مثل اون پرنده شکسته بال
دل من بعد تو بي لونه شده
با تو بيقراره و بي تو بيقراره
دل من راست راستي ديوونه شده

امشب هم ميون اين
خاطره هاي سردم
بي رمق دنبال اون
حادثه اي ميگردم
که نفهميدم وکي کجا
تو رو ازم گرفت
دست تو جدا شد و
نگاهتو گم کردم
چرا بايد وقتي خونه دلت متروکه
واسه در زدن بازم دنبال يک بهونه گشت
وقتي راه نداره چشمام
به حريم قلب تو
چه جوري ميشه پي يه فرصت دوباره گشت
اشک من پيرهنتو تر کرده
همه جا عطر تو پيچيده ولي
دل ديگه غربتو باور کرده

امشب هم ميون اين
خاطره هاي سردم
بي رمق دنبال اون
حادثه اي ميگردم
که نفهميدم وکي کجا
تو رو ازم گرفت
دست تو جدا شد و
نگاهتو گم کردم
چرا بايد وقتي خونه دلت متروکه
واسه در زدن بازم دنبال يک بهونه گشت
وقتي راه نداره چشمام
به حريم قلب تو
چه جوري ميشه پي يه فرصت دوباره گشت
اشک من پيرهنتو تر کرده
همه جا عطر تو پيچيده ولي
دل ديگه غربتو باور کرده

 آدم فروش » اشک من

 



:: موضوعات مرتبط: اشک من , ,
:: بازدید از این مطلب : 617
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

عمرا" اگه ...

عمرا" اگه لنگه مو پيدا کني
هر جوري خواستي با دلش تا کني
عمرا" اگه لنگه مو پيدا کني
هر جوري خواستي با دلش تا کني
ميخوام بهت خوبي کنم
آخرش اما شر ميشه
ديوونه بازيهاي من
واسه تو دردسر ميشه

عمرا" اگه لنگه مو پيدا کني
هر جوري خواستي با دلش تا کني
عمرا" اگه لنگه مو پيدا کني
هر جوري خواستي با دلش تا کني
من به خيال سادگيم
يه کار بهتر ميکنم
کارمو از ايني که هست
پيشت خرابتر ميکنم

خوب ميدونم که شاديم
آدماي دور و ورم
همه ميدونن اون منم
که آبروتو ميخرم
عمرا" اگه لنگه مو پيدا کني
هر جوري خواستي با دلش تا کني
عمرا" اگه لنگه مو پيدا کني
هر جوري خواستي با دلش تا کني

خوب ميدونم که شاديم
آدماي دور و ورم
همه ميدونن اون منم
که آبروتو ميخرم
عمرا" اگه لنگه مو پيدا کني
هر جوري خواستي با دلش تا کني
عمرا" اگه لنگه مو پيدا کني
هر جوري خواستي با دلش تا کني
من به خيال سادگيم
يه کار بهتر ميکنم
کارمو از ايني که هست
پيشت خرابتر ميکنم
ميخوام بهت خوبي کنم
آخرش اما شر ميشه
ديوونه بازيهاي من
واسه تو دردسر ميشه
عمرا" اگه لنگه مو پيدا کني

 آدم فروش » عمرا


 



:: موضوعات مرتبط: عمرا , ,
:: بازدید از این مطلب : 613
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

چند روزه دل ديوونه
ميگيره همش بهونه
آتيشم ميزنه هر شب
جاي خاليت توي خونه
دل من هواتو داره
ديگه طاقت نمياره اين
اين دل هميشه گريون
مثل ابراي بهاره

کي تو رو دوستت داره قد يه دنيا
کي ميخواد با تو باشه حتي تو رويا
دنبال جاي پاهاته توي شنهاي قشنگ و خيس دريا
نگو که رفتن تو سهم منه
دل من طاقت نداره ميشکنه
نگو که بايد جدا شيم
نگو قسمت من و تو رفتنه

کي تو رو دوستت داره قد يه دنيا
کي ميخواد با تو باشه حتي تو رويا
دنبال جاي پاهاته توي شنهاي قشنگ و خيس دريا
نگو که رفتن تو سهم منه
دل من طاقت نداره ميشکنه
نگو که بايد جدا شيم
نگو قسمت من و تو رفتنه

 آدم فروش » دل ديوونه

 



:: موضوعات مرتبط: دل ديوونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 624
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

بعد يه عمر هم نفسي
مثل غريبه ها ميري
دعام هميشه پشتته
تو کنج غربت نميري
آبرو دارت هم شدم
تو اين همه حرف و سخن
ببين چقدر دوستت دارم
گريه داره احوال من
پشت سرت بد نميگم
رو به رقيبم نميدم
هر چي ميخواي سيام بکن
پروتر از تو نديدم
چقدر بگم درست ميشه
لجبازيم حدي داره
آخر کل کل هم باشه
تو روي تو کم مياره

بعد يه عمر هم نفسي
مثل غريبه ها ميري
دعام هميشه پشتته
تو کنج غربت نميري
آبرو دارت هم شدم
تو اين همه حرف و سخن
ببين چقدر دوستت دارم
گريه داره احوال من
پشت سرت بد نميگم
رو به رقيبم نميدم
هر چي ميخواي سيام بکن
پروتر از تو نديدم
چقدر بگم درست ميشه
لجبازيم حدي داره
آخر کل کل هم باشه
تو روي تو کم مياره

 آدم فروش » کل کل

 



:: موضوعات مرتبط: کل کل , ,
:: بازدید از این مطلب : 650
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

مي خوام برم پا ندارم
مي خوام نرم جا ندارم
گريه كنم دل ندارم
داد بزنم نا ندارم
بودنم با تو حرومه
ديگه همه چي تمومه
آخ که اين لحظه چه شومه
چه شومه

من دلم تنگ ميشه
تو دلت سنگ ميشه
نذار اين تنگ بلور
بشكنه با اين غرور

ميخوام برم پا ندارم
مي خوام نرم جا ندارم
گريه كنم دل ندارم
داد بزنم نا ندارم
بودنم با تو حرومه
ديگه همه چي تمومه
آخ که اين لحظه چه شومه
چه شومه

من دلم تنگ ميشه
تو دلت سنگ ميشه
نذار اين تنگ بلور
بشكنه با اين غرور

من دلم تنگ ميشه
تو دلت سنگ ميشه
نذار اين تنگ بلور
بشكنه با اين غرور

آدم و حوا » مي خوام برم



:: موضوعات مرتبط: مي خوام برم , ,
:: بازدید از این مطلب : 580
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Aykan


 

من و تو آدم و حوا نبوديم
جدا از مردم دنيا نبوديم
من و تو با همين مردم نشستيم
ولي انگار با اينا نبوديم
من و تو با همين مردم نشستيم
ولي انگار با اينا نبوديم
من و تو تا نفس باشه من و تو
من و تو تا قفس باشه من و تو
من و تو حرفمون حرف هوس نيست
اگر هم از هوس باشه من و تو
من و تو حرفمون حرف هوس نيست
اگر هم از هوس باشه من و تو


من و تو جونمون از هم جدا نيست
من و تو با تو و من بين ما نيست
من و تو يکي هستيم تا اون حد که ديگه
دل تنهايي ما غيرِ خدا نيست
من و تو تا نفس باشه من و تو
من و تو تا قفس باشه من و تو
من و تو حرفمون حرف هوس نيست
اگر هم از هوس باشه من و تو
من و تو حرفمون حرف هوس نيست
اگر هم از هوس باشه من و تو

آدم و حوا » آدم و حوا

 



:: موضوعات مرتبط: آدم و حوا , ,
:: بازدید از این مطلب : 643
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()