تو محشري
تو يک افسونگري
آره تو محشري از همه سري
تو يک افسونگري يا حور و پري
در آغوش بهار خونه داري
نشوني توي هر گلخونه داري
به هر دشت و دمن شکوفه کردي
تو عاشقي چو من ديوونه داري
بگو چي صدات کنم
نرو بذار نگات کنم
دلم ميخواد دلم ميخواد
جونمو فدات کنم
بيا تا از حرير عشق فرش زير پات کنم
تو محشري از همه سري
تو يک افسونگري يا حور و پري
آره تو محشري از همه سري
تو يک افسونگري يا حور و پري
عزيزم مرواريداي عشقتو
عمريه در سبد دل منه
چيني سکوت لحظه هاي ما
کاش ميشد با لبهاي تو بشکنه
که فقط يبار بگي دوستت دارم
حس کنم دنيا ديگه مال منه
بگو چي صدات کنم
نرو بذار نگات کنم
دلم ميخواد دلم ميخواد
جونمو فدات کنم
بيا تا از حرير دل فرش زير پات کنم
تو محشري از همه سري
تو يک افسونگري يا حور و پري
آره تو محشري از همه سري
تو يک افسونگري يا حور و پري
اگه بخوام تورو تشبيه کنم
به فضاي آبي عشق
به لطافت بهاران ميموني
اگه بخوام تورو تشبيه کنم
به تن تشنه جنگل
مثه قطره هاي باران ميموني
تو خودت جلوه ي عشقي که پر از بشارتي
فصل سبز آرزويي مظهر لطافتي
اينقدر مقدسي که لايق زيارتي
بگو چي صدات کنم
نرو بذار نگات کنم
دلم ميخواد دلم ميخواد
جونمو فدات کنم
بيا تا از حرير دل فرش زير پات کنم
تو محشري از همه سري
تو يک افسونگري يا حور و پري
آره تو محشري از همه سري
تو يک افسونگري يا حور و پري
آره تو محشري از همه سري
تو يک افسونگري يا حور و پري
آره تو محشري از همه سري
تو يک افسونگري يا حور و پري