نهاد از خويش بر جا
من من خويش
که جان بردم به در
از ميهن خويش
نمي دانستم اي آيندگان من
که جان هيچ است
که جان هيچ است
که جان هيچ است
بي روح ازتن خويش
------------------
ندارم تاب دل بر کندن از تو
که هم جان از تو دارم هم تن از تو
تهي از خويشم ايران جان به غربت
تهي از خويشم ايرن جان به غربت
تو بيرون رفتي از من يا من از تو
-------------------
به خاطرت تو اين قفس
من زنده ام همينو بس
به خاطر تو اين نفس
هنوز کمي تو سينه هست
به خاطر تو اين صدا
هر لحظه لرزيد با غمي
هميشه من به يادتم
بگو تو هم به يادمي
واسه غمام تو مرهمي
هميشه من به يادتم
تو هم بگو به يادمي
--------------
فقط صدام کن
واسه اشکات شونه مي شم
فقط صدام کن
واسه تو ديوونه مي شم
فقط صدام کن
تو رو تنها نمي ذارم
اوني که مي مونه مي شم
--------------
طاقت بيار خورشيد من
به خاطر يکي شدن
فاصله معنا نداره
من و تو يک جونيم و تن
طاقت بيار خورشيد من
ترانه مون زمزمه کن
امشب به ياد تو فقط
اشک مي ريزه ميکروفون
------------------
فقط صدام کن
واسه اشکات شونه مي شم
فقط صدام کن
واسه تو ديوونه مي شم
فقط صدام کن
تو رو تنها نمي ذارم
اوني که مي مونه مي شم