اي غم انگيز ترين خوشحالي
من و عشق تو و دستي خالي
تويي اون کشمکش هر روزه
لحظه پر تپش هر روزه
من و يک جاده چشم به راه
جاده اي از شب تا خلوت ماه
آخرين حادثه جاده تويي
اتفاقي که نيفتاده تويي
کفشهايم که پر از خستگي ان
نقشي از نوعي دلبستگي ان
دست هايم که نياز آلودن
همه ي عمر به سويت بودن
باز هم باش و فداکاري کن
آرزوهاي مرا ياري کن
باز هم باش و فداکاري کن
آرزوهاي مرا ياري کن