چه رسمي داري اي دوره زمونه
كه هر روزت يه جا عاشق كشونه
هزاران سال كه ميجنگه آدم
نمي دونه گرفتار جنونه
زمونه آي زمونه آي زمونه
يكي با فرق زخمي توي محراب
يكي غرق به خون لب تشنه آب
يكي پاهاشو رو مين جا گذاشته
يكي پاشيده خونش روي مهتاب
نفسهاي بهار و گاز خردل
رو خاك آسمون رگبار تاول
هميشه عاشق از جونش گذشته
كه احساس اون نبود از روز اول
هنوزم كار دنيا غيل و غاله
هنوزم صلح آدمها محاله
هنوز آدم نميشناسه خدا رو
هنوزم قلب عاشق پايماله
زمونه آي زمونه آي زمونه
يكي با فرق زخمي توي محراب
يكي غرق به خون لب تشنه آب
يكي پاهاشو رو مين جا گذاشته
يكي پاشيده خونش روي مهتاب
:: موضوعات مرتبط:
احسان خواجه اميري » براي اولين بار » زمونه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 862
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14